یا منتقم
بنا بود چهارپاره بنویسم، ترسیدم مبادا شعرواره ام از جنس بیانیههای سازمان ملل درآید؛ تصمیم گرفتم تا چند سطر شکوهنامه بنویسم. چند سطر درد و دل همه بیدار دلانی که از عمق وجود از فساد، نیرنگ، نژادپرستی، تروریست و آدمکشی به ستوه آمدهاند!
برادران و خواهران!
ظاهرا دیگر نباید پیراهن مشکی عزای امام حسین(ع) را از تن بیرون کنیم؛ چرا که بهانه روضه، هر از گاهی در جای جای این جهان مهیا می شود.
مداح، یزیدیان شدهاند و حسین، بشریتِ ستمدیده، خاصه مسلمانان داغدیده هندوستان!
بیایید! نورها را کم کردهاند تا گریه کنیم به حال انسانیت، به حال غریبی وجدان، به حال رو به موت نوعدوستی!
سوال همه ما از هم نوعان بی روحمان این است که:
مگر خون، سرخ نیست؟
مگر قتل انسان بیگناه، جرم نیست؟
مگر در قرن سیطره علم وعقل بشر، هنوز رنگها ملاک برتری است؟
پس این چه نژادپرستی مدرنیست که به جان همه ما افتاده است؟
بیایید یکبار برای همیشه، خودمان کلاه خودمان و نه دیگری را قاضی کنیم که ما را چه میشود؟ چه میشود وقتی خون سرخ سگی را در فضای مجازی می بینیم عنان از کف می بریم و چنان قشقرقی به راه می اندازیم که سگ نیز شرمنده مرام نداشته شما می شود؛ آن وقت در روز روشن، پیش چشم همه عالم کورونازده، تصویر زنده به گور کردن مادر و کودک مسلمانی ما را آزرده نمی سازد؟ جنازه های مسلمانان شناور در فاضلاب دهلی؟ تکه تکه کردن مردانی که جرمشان این بود که گفتند خدا هست و محمد فرستاده اوست!
فردای قیامت هیچ
پاسخ به خدا به کنار
جواب وجدانمان را چه می دهیم؟
هنوز هم توجیه می کنیم؟
برادران و خواهران!
خستهدلان از ظلم بر شیعهوسنی، ظلم بر رنگینپوستان، ظلم بر انسان بما هو انسان!
میدانیم که مسلمانی ما نه در گرو شهادتین ما بلکه با حمایت ما از مظلوم، در سرتاسر عالم، تحقق مییابد. مظلوم چه در قلب صنعا، آبوجا و دهلی نو به خاک و خون کشیده شود و چه در خیابان والاستریت، مظلوم است و چیزی از وظیفه شرعی و انسانی ما برای حمایت از آن کم نخواهد کرد.
و میدانیم که مکتب ما «حق» است و اگر "شکی" مانده بود، با این همه نسلکشی، مسلمانکشی و شیعهکشی مزدوران و طاغوتیان، به "یقین" تبدیل شد!
این فاجعه را به محضر امام حیّ منتظر تسلیت عرض می کنم و به ایشان استغاثه و قسم یاد میکنم که دیگر آتش برافروخته از جنگ در دنیا را جز دم مسیحایی امام دوازدهم خاموش نخواهد ساخت.
«فانظر کیف کان عاقبه مکرهم انا دمرناهم و قومهم اجمعین (نمل/51)
پس با تأمل بنگر که سرانجام نیرنگشان چگونه بود؟ که ما آنان و قومشان را همگی درهم کوبیدیم و هلاک کردیم.»
پ. ن: دارم از دردشان می میرم.
درباره این سایت